سلام
حتما شما هم شنیدین که یک آدم متفکری در ایران گفته برای مخالفت با اقدام دانمارک اسم شیرینی دانمارکی را به شیرینی محمدی یا گل محمدی تغییر دهند!! راستش بیشتر به یک جوک شبیه هست! من که فکر کردم اشتباه خوندم اما وقتی خبرش رو توی بخش فارسی زبان سایت بی بی سی خوندم فهمیدم که راسته!
آخه یعنی چی؟! گلایل به شقایق چه ربطی داره؟!!
یکی دیگه گفته که کالاهای تولید دانمارک باید تحریم بشن و هیچکس اونا رو نخره. انصافا تا حالا چند تا چیز دیدین که روش نوشته باشه : Made in Denmark
من که فقط شیرینى دانمارکى یادمه. اون هم دانمارک تولید نمىکرد! بابا عقل هم خوب چیزیه.
راستى یه سوال مىکنم دوست دارم در بارش نظراتتون رو بدونم.
سوال: به نظر شما چرا وقتى که مسلمانهاى لبنان، سوریه، ایران و غیره (نه مسلمانهاى اروپا) وقتى مىخوان با یه چیزى مخالفت کنن از دیوار بالا مىرن و آتیش مىزنن و فحش مىدن و بد و بیراه مىگن؟! دلیلش چیه؟
هرکى بهترین نظر رو بده بهش لپتاپ مجانى نمىدم اما دعاش مىکنم!
تا بعد
سلام
نظم، مدیریت و فناوری سه واژهای است که برای خیلی از مدیران ایرانی ناآشنا است. ترکیبی از این سه عنصر میشه مقاله زیر که دوست خوبم امیرحسین تاجبخش (که همه میشناسنش) برام فرستاده. بخونین و لذت ببرید.
در ضمن پیرو استقبال پر شور خوانندگان و به مناسبت فرا رسیدن یومالله 22 بهمن تصمیم گرفتم یک سری لپ تاپ مجانی مدل دل محصول آمریکای جهانخوار به دوستان مقیم ایران تقدیم کنم. دوستان حداکثر تا تاریخ 21 بهمن 84 شخصاً با در دست داشتن اصل شناسنامه به آدرس زیر مراجعه کنند و لپ تاپ خود را در ظرف کمتر از 5 دقیقه دریافت کنند. آدرس:
کانادا – کوچه اول دست چپ پلاک 1/122 (زنگ خرابه با لگد به در بزنید خودم میام باز میکنم)
نظر بدین خوشحال میشم.
تا بعد
---
قسمتی از سرمقاله این ماه مجله PCMAG اختصاص دارد به مدیریت IT در المپیک زمستانی تورین در ایتالیا که در حدود 4 5 روز دیگر آغاز می شود.
شاید عده ای تصور کنند کار تیم آی تی المپیک فقط به روز رسانی سایت رسمی بازی ها است که البته به هیچ وجه اینطور نیست. مدیریت پخش تلویزیونی برنامه ها با بیش از 3.5 میلیاد بیننده در سراسر جهان به همراه وب سایت به سه زبان انگلسیی ، ایتالیایی و فرانسه که روزانه بیش از یک میلیون بازدید کننده خواهد داشت فقط جزیی از کار تیم 1200 نفره آی تی این بازی ها است.
امسال مدیریت تیم امنیتی، برنامههای ورود خروج، اسکان و ترانسفر ورزشکاران ، مربیان و خبرنگاران به همراه پرونده پزشکی تمامی شرکت کننده گان ، خبرنگاران و حتی کارمندان اجرایی در سیستم طراحی شده برای بازی ها قرار دارد.
سلام
ببخشید که این مدت نشد چیزی بنویسم.
از فراست ممنونم که نظرش رو (با اینکه چند هزار کیلومتر دورتر میرفت) داد. از درویش خان هم ممنونم که با وجود اینکه تازه از ICU برگشته اما سعی کرد نظر بده که یه جایی بره حالا دور و نزدیکش مهم نیست. البته درویش خان عزیز، اگر اون لینکش باز نمیشه می تونی روی لینک right click کنی و save as target بزنی. در هر حال من از طرف لینک از شما معذرت میخوام.
خلاصه که از همه ممنونم. وقتی نظر میدین احساس میکنم تنها نیستم و از خوشحالی اشک تو چشام جمع میشه و ... واه واه چقدر لوووووووووس!
بگذریم... آقا ما هر چی جلوی خودمون رو گرفتیم که درباره این بمب اطمی ثله آمیظ حثطهای چیزی ننویسیم نشد! به خدا حالم بد شد و به قول دوستان دلپیچه هستهای گرفتم. این کانال رو میزنی از خطر ایران میگن، اون کانال رو میزنی از تحریم میگن، روزنامه میخونی از تروریست بودن ایران میگن، توی سایتها میری از حمله به ایران میگن...! ای بابا !
به خدا ایران چیزهای دیگه هم داره: سعدی، حافظ، سی و سه پل، تخت جمشید، آبگوشت، نون سنگک، دماوند، بوعلی، خیام، عسل سبلان، سوهان و گز، کاهو سکنجبین، شمال سرسبز...
هی یه وقت نگین دلش تنگ شده ها! نخیر اصلا هم این طور نیست فقط میخوام بگم مردم دنیا این ها رو هم بدونن. بابا اخه مریضیم مگه؟!! واسه چی بهانه دست دنیا میدیم؟ من یه سوال اساسی دارم:
آقا (یا خانم) فرض کنید که الان ما انرژی (نه بمب) هستهای داریم و یکی که نه بلکه ده تا نیروگاه هم داریم. تازه زباله های اتمی رو هم میریزیم توی جوب خیابون ولیعصر و راحت. به نظر شما اون وقت دیگه مشکل مرغ و گوشت و قیمتها و مسکن و معتادها و اکس و اینچیزا حل میشه؟! اگه حل میشه من همین الان میرم بیرون داد میزنم: انرژی حصطهای هغ مثلم ماصط!
آقا اما این وسط خندهدار ترین چیز دو تا چیز بود:
۱- چین و هند و روسیه که این همه بهشون پول دادیم و کفشاشون رو حسابی واکس زدیم موقع رای دادن چهار تا انگشت شون رو بستن و انگشت بزرگشون رو به ما نشان دادند. البته اونا منظورشون پیروزی بود و ما بد برداشت کردیم!
۲- از همه باحال تر ۳ تا کشوری بود که از ما حمایت کردند: سوریه و کوبا و ونزوئلا!! آقا تو رو خدا یکی به اینا بگه که از ما حمایت نکنن. آخه ما یه زمانی آبرو داشتیم ناسلامتی!
و اما یه جوک هستهای: (البته قدیمی هست)
دو تا معتاد داشتن پای بساطشون با چایی خرما می خوردن و هسته های خرما رو به هم پرت می کردن. این یکی به اون یکی میگه: اصغری! هیچ میدونی ما الان داریم چیکار میکنیم؟ اون یکی میگه: آره داداش! جنگ هستهای اون هم بین دو ابرقدرت!!
نظر بده... الهی خیر از جوونیت ببینی.
تا بعد...خدانگهدار
چند وقت بود میخواستم یه چیز بامزه بنویسم اما وقت نمیشد.
البته الان هم وقت نشد! یکی از دوستان خوبم برام یه فایل فلش فرستاد که جالب بود.
براتون لینکش رو میگذارم.
امیدوارم خوشتون بیاد.
http://www.gangineh.com/flash/73.swf
نظر هم دادید جای دوری نمیره!